متن آهنگ نقاب برسام افشار

چشمانت را میخواهم، چشمانت خیره به چشمان من باشد .
دستانت را میخواهم ،دستانت در دستان من باشد.
صدایت را میخواهم ، صدایت زمزمه ی نام من باشد .
اما ، اما نقابت را نه!
دیشب توی خواب دیدمت ، من بی نقاب دیدمت
دیشب توی خواب دیدمت ،تورو یه سراب دیدمت
گفتم نیا پیش من
گفتی عشق چی شد پس؟
گفتم نیار اسم من
دیشب توی خواب دیدمت
من تو رو تنها دیدمت
هر شب پشیمون دیدمت
با یه دل خون دیدمت
دیشب توی خواب دیدمت
بعد سر رام دیدمت
هر شب خسته دیدمت
با یه کوله غصه دیدمت
(چشمانت را دیگر نمی‌خواهم ،
چشمانت خیره به چشمان دیگران باشد،
دستانت را دیگر نمی‌خواهم ،
دستانت در دستان دیگران باشد
صدایت را دیگر نمی‌خواهم ،
صدایت زمزمه ی نام دیگران باشد،
نقابت را دیگر نمی‌خواهم
نقابت کابوس روز و شب دیگران……….)
دیشب باز از اون کوچه گذشتم
لبم خندید و گیتارم تو دستم
دیشب باز از اون کوچه گذشتم
ساده بودم که بهت دل میبستم
دیشب باز از اون کوچه گذشتم
ساده بودم که ازت دیر گذشتم
دیشب باز از اون کوچه گذشتم
آواز شاد خوندم با جمع نشستم.